رفقای کنکوری، این پست رو از
حریر بانو بخونید :)
"از لحظات کنکوری خودم برای کنکوریجانهای خودم که چند روز دیگر آزمون دارند!"
تصمیم گرفته بودم که من هم از لحظات کنکوریم بگم؛ اما هرچقدر که فکر کردم دیدم که حرفی برای گفتن ندارم. من سال پیش کم درس خوندم و آزمونم رو خراب کردم و حتی روزِ آزمون هم کارت ورود به جلسهم رو گم کردم. فکر نمیکنم که تعریف کردنِ اینها چندان آرامشبخش باشه. اما کلماتِ آبیِ یواشِ حریر این آرامش رو بهتون میده.
+ اگر که تواناییش رو دارین، بعد از آزمون پیاده برگردین به خونه. صرفنظر از اینکه چه عملکردی داشتین، این کار احساسِ خیلی خوبی میده بهتون؛ یا حداقل برای چارلی که اینطور بود.
+ چارلی از تهِ تهِ دلش براتون آرزوی موفقیت داره و دعا میکنه براتون. برای تکتکتون؛ باور کنید :)
درباره این سایت