چرنوبیل دیروز تموم شد. خب، فوق‌العاده بود. با وجود اینکه قطعا تحریفاتی داشت و اغراق‌هایی؛ چون بالاخره یک سریالِ آمریکایی درباره‌ی شوروی هست! اما با تمامِ این‌ها من فکر می‌کنم که پیامش رو خیلی خوب رسوند. شاید داستانِ واقعیِ چرنوبیل دقیقا به همین شکل نباشه، اما این چیز خیلی مهمی رو تغییر نمی‌ده، چون این سریال بیشتر از اینکه درباره‌ی یک فاجعه‌ی هسته‌ای باشه، درباره‌ی دروغ‌ها بود. که چطور دروغ‌ها روی هم‌دیگه تلمبار می‌شن، و در نهایت اونقدر سنگین می‌شن که هرچیزی که زیرشون باشه رو خرد می‌کنن. حتی اگر این سریال هم پر از دروغ باشه، روزی مشخص میشه؛ اگر به آخرین دیالوگِ سریال باور داشته باشیم:


  • دانشمند بودن، یعنی ساده‌ و بی‌تکلف بودن. ما چنان در جست‌وجوی حقیقت غرق می‌شویم که متوجه‌ نمی‌شویم چه تعدادِ کمی خواهان یافتنِ آن هستند. اما حقیقت همیشه آنجاست، چه آن را ببینیم چه نبینیم، چه آن را انتخاب کنیم چه نکنیم. حقیقت اهمیتی به نیازها و خواسته‌های ما نمی‌دهد؛ به دولت‌های ما، ایدئولوژی‌های ما و مذاهبِ ما اهمیت نمی‌دهد. تا ابد برای لحظه‌ی مناسب صبر می‌کند. و این، در نهایت، هدیه‌ی چرنوبیل است. جایی که من زمانی از بهای حقیقت می‌ترسیدم، حالا تنها می‌پرسم بهای دروغ‌ها چیست؟»


حالا که مینی‌سریال چرنوبیل این‌قدر فراگیر شده، من می‌خوام یک فیلمِ دیگه درباره‌ی دروغ‌ها معرفی کنم. بیست و هشتمِ ژانویه‌ی 1986 شاتل فضاییِ چلنجر تنها چند دقیقه بعد از پرتابش منفجر میشه و خدمه‌ی شاتل که شامل شش فضانوردِ حرفه‌ای و یک خانوم معلمِ مدرسه بودن کشته میشن. بزرگ‌ترین فاجعه‌ی فضایی در تاریخِ ناسا. 

یک کمیته تشکیل میشه برای بررسی علت حادثه. یک کمیته شامل ت‌مدارها، فضانوردها، مقامات ارتش و یک دانشمند که از تمامِ اون افراد جسارتِ بیشتری داشت؛ ریچارد فاینمن. اما می‌دونید که همیشه برملا کردنِ حقیقت چقدر سخته؛ فاینمن وظیفه‌ی سختی روی دوشش بود و خب، مثل همیشه از پسش بر اومد.

مهم نیست که خودت رو پیشرفته‌ترین کشور دنیا بدونی یا به تنهایی سالانه پنجاه درصدِ علمِ دنیا رو تولید کنی؛ ت‌مدارها و مسئولینِ ساده‌لوح و احمق همه جا هستن.

The Challenger رو ببینید :)


+ هشدار! یک فیلم The Challenger Disaster هم برای سال 2019 هست که اون هم به این حادثه می‌پردازه، ولی خب چه فایده؟ اون فاینمن نداره D:


پ.ن: گفته بودم که من خیلی جوگیرم. امروز دندون‌پزشکی بودم؛ بعدش رفتم توی اون اتاقِ رادیولوژی که از دندون‌ها عکس می‌گیرن. داشتم به مانیتوری که اونجا بود نگاه می‌کردم که مسئولش اومد. صدام رو صاف کردم.

- سلام! 

- سلام.

- میزان تشعشع این دستگاه چند رونتگنه؟

- چی؟ :|

بعد بهم گفت که نمی‌دونه و دستگاه رو فقط بر حسب جریان برقِ عبوری تنظیم می‌کنه؛ که بنظر کاملا منطقی میومد، تنظیم کردنِ مستقیمِ میزان پرتوزایی باید سخت‌تر باشه. و تازه چیزی که من بهش توجه نکردم این بود که رونتگن اصلا دیگه جزو یکاهای SI نیست. الان با بکرل و گری کار می‌کنن :/


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها